عشق ما آنیساعشق ما آنیسا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

♥♥آنیسا فسقلی♥♥

آنیسا بزرگ میشود

1392/10/3 14:56
نویسنده : سمیرا
1,435 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزه دلم مادر آخه فدای قد و بالات بشم که جدیدا انقدر زود بزرگ میشی و کارای جدید یاد میگیری عشقم 

از غذا خوردنت که نمیگم چشم نخوری نه اینکه اینجا نگماااااااااااااااا کلا نمیگم حتی پیش خودم یه همچین مادر ترسوییم من . اما خدارو شکر خدارو صد هزار مرتبه شکر . 

ماشالله کلا دختر خوبی هستی و تو هیچی من و اذیت نکردی . هم از نظر از شیر گرفتن هم از پمپرز گرفتن . کلا همه چیزی که برای مادرا کابوسه برای من و تو خیلی راحت و بیدردسر گذشت از بس که تو دختر ماهی هستی . زود باهام کنار میای . خدارو شکر 

برای از شیر گرفتنت منتطر روزا و شبای بدی بودم خیلی جاها خونده بودم که نی نی هارو میبرن تو خیابون با ماشین میگردونن از بس گریه میکنن اما تو فقط به یه نق کوتاه قناعت کردی و تو بغلم آروم شدی و من همیشه به خاطر این قصیه شکرگذارم . 

دختر گلم بعد از شیر گرفتنت احساس میکنم زود زود داری بزرگ میشی خیلی مستقل شدی و حرف زدنتم که عالی شده قشنگ جمله میگی مامی کو ؟ چی شده ؟ بیا اینجا . بده من . خودم بییزم (بریزم ) خلاصه اینکه من کلا دارم عشق میکنم از جمله های کوتاهت و زیبات با اون صدای دلنشینت . 

راستی دیروز رفتیم با باباش شهر بازی بالای پروما که تو خیلی دوست داری کلی بهت خوش گذشت .اینم از عکسای شهر بازی :

انقدر بهت خوش گذشت که نگو . خیلی خوب با بچه ها بازی میکنی و کلا مثل قبلا که میرفتیم زیاد بازی نمیکردی و یه گوشه بازی بچه ها رو میدیدی نیستی و همش داری بازی میکنی . یکمم یاد گرفتی از حق خودت دفاع کنی یعنی هیچ کس به هیچ عنوان نمیتونه نوبتت و تو بازی بگیره یا اسباب بازی و از دستت بگیره . اون موقعس که عصبانی میشی میری محکم اسباب بازی و میگیریو یه جیغ بلنددددددددددددددد سر نی نی میکشی حتی در مواقعی کودک مزبور 4 . 5 سال ازت بزرگتر بوده. و من نمیدونم چرا ته دلم از این موصوع خوشحالم دوست ندارم کسی حقت و بخوره و خیلی مظلوم باشی . البته بابات همیشه میگه اوه اوه سمیرا آنیسا در این مورد فقط به خودت رفته  خجالتراست میگه مامانم هیچ وقت از حقش نمیگدره دوست دارم مثل من باشی دروغ چرا  . . . .

خلاصه عشقم اینم از روزای زیبای با تو بودن  نفسمممممممممممممم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامان آیسو وآیسا
3 دی 92 16:12
عزیزززززززززز دلم چقدر خانوم شدی هزار ماشالله خداروشکر از شیر گرفتنتم راحت بوده ودیگه واسه خودت یه دخمل ناززززززززززززززززززززززززززز وخانوم شدی
نیلوفر
3 دی 92 22:10
سلام هزار ماشالا به گل دختری که داره روز به روز خانومتر میشه،هه انقده خوشم اومد از اینکه از حقش دفاع میکنه،خانومه دیگه
ماهرا
3 دی 92 22:29
سلام سمیرا جون خدا حفظش کنه برات عزیزم منکه عاشق انیسا هستم و فدای تو مادر که اینقد دلسوزانه لحاظات رو به تصویر میکشی.عزیزم موفق باشی در کنار همسر و دختر گلت یادت باشه ازت دلخورم چون مطلب رمزدارو بهم ندادی
سمیرا
پاسخ
عزیزه دلم باور کن این ششمین باره که برات رمز و میفرستم به وبلاگت تو پست اول وبلاگت کامنت گذاشتم به خدا نمیدونم چرا دستت نمیرسه اگه نبود ایمیلتو بده برات ایمیل کنم
الهه
4 دی 92 8:20
سلام عزیزم . ماشالا آنیسا خانم که این قدر خانوم ابوالفضل منم پروژه از شیر گرفتنش خیلی راحت بود برعکس همه چیزای که خونده بودم و شنیده بودم از بیخوابی از لجبازی چون صبحها باید برم اداره از ماهها قبل مصیبت شب بیداری داشتم ولی برعکس همه اینا الهی بمیرم بچم خیلی مهربونه راحت گذاشت کنار ولی پروژه پمپرز هنوز مونده نمیدوم چه جوری باید شروع کنم در این مورد هم یکم بنویس گلم .
مامان دخملی
5 دی 92 1:08
مامان آراد(خاطره)
5 دی 92 2:03
ای جون دلم...قربون از حقت دفاع کردنت برممممممممممم من هزار ماشالا خانوم شدی دیگه بوسسسسسسسسسس
مهسا (مامان هستی)
6 دی 92 16:23
قربووووووووووووووووونت بررررم خوشکلم ماشالاااااا به دختر خانوممون
نسیم
8 دی 92 8:40
پس عکس سوغاتی ها چی شد سمیرا جون؟
مامان آلما
8 دی 92 14:08
*.¸.*´ ¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨) (¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`• _____****__________**** ___***____***____***__ *** __***________****_______*** _***__________**_________*** _***____من آپم____________*** _***______مشتاق نیم نگاهی_*** __***_______هرچند گذرا____*** ___***_________________*** ____***______________ *** ______***___________*** ________***_______*** __________***___*** ____________***** _____________*** ______________*(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨ ¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*
مامان آلما
8 دی 92 14:32
Şคriຖค
9 دی 92 23:17
سلااااااااااااااااااام وووووووووووووووی توهم مثل من خوشملی که وووووووووووووووی چرا زودتر نگفتی بیام وووووووووووووووی بیا باهم بازی کنیم
مامان پارمیس
10 دی 92 3:13
عزززززززززززززززززززززززززیز دلمممممممممم ماشالله چه خانمی شدی فدات بشم همیشه لبت خندون باشی گل نازم
مامان محمد پارسا
10 دی 92 14:50
همیشه لبت پر خنده باشه عشق خاله
حسین
11 دی 92 19:58
سلام دایی جون وای که چقد دوست دارم عزیزم عکستو گذاشتم تووبلاگ برات پیام بذارن خودتم به مامانی بگو بیاد برات بذاره آنیسا خیلی دوستت دارم
سحر
14 دی 92 17:49
وبلاگتون خیلی قشنگه، انگیزه منو برا زنگی کردن زیاد می کنه از همون اوایل قبل بدنیا اومدن دختر گلتون به وبلاگتون سر میزدم. هر وقت از درس خوندن و استرسش می خوام خلاص شم وبلاگ شما رو می بینم می گم بچه داشتن و خونه داشتن خیلی شیرینهههههههههه
سمیرا
پاسخ
عزیزه دلم تو خیلی لطف داری نمیدونی چقدر از خوندن نظراتتون دلگرم میشم احساس میکنم راهی که دارم میرم درسته مرسی مرسی که نطر گذاشتی عزیزه دلم و فقط خواننده خاموش نبودی . ایشالله توام زودتر بری سر خونه زندگیت و نی نی خوشگل داشته باشی
مامان محمد پارسا
15 دی 92 16:02
ممنون عزیزم اومدین پیشمون
جیران بخشنده
15 دی 92 18:54
قربونت بشم که خانوم و مستقل شدی عزیزم آفرین که اصلا مامانی رو اذیت نکردی خانوم خوشگله
مامان آنیسا
15 دی 92 21:46
ماشالا عزیزم قربون تو دختر خوب برم من
سحر
17 دی 92 15:45
مررررررررررسی خیلی دلم می خواد