باغ گل
سلام شیرین زبون مامان دیروز با بابایی بعد از ظهر حوصلمون سر رفت گفتیم بریم با هم باغ گل کرج .. عمو سعید و خاله سپیده ( به قول تو سفیده ) هم با هامون اومدن کلی بهت خوش گذشت و کیف کردی دختر گلم . یه عالمه دوییدی و توپ بازی کردی در حدی که رسیدی خونه گرفتی خوابیدی تا فردا صبح . اینم عکسا جیگرمممممممممممم :
قربون خندت عاشقت این عکستم خانومم
عزیزه دلم یکم از این گنده ها ترسیده بودی . قشنگ تو عکسم معلومه خودتو کشیدی عقب
وای اینجا عین بهشت بود :
این قرباغه رو هم از اونجا گرفتیم عشق کردی انقدر باهاش بازی کردی
ایشالله بهت خوش گذشته باشه خانومم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی