بازی های شبانه آنیسا و اولین بافتنی مامان و کادو های پاییزه
عزیزه دلم من و تو به خاطر کار جدید بابا یه شب در میون خونه تنهاییم. شما هم آخر شب بدجوری حوصلت سر میره برای همین من و تو شبایی که بابا نیسا با هم بازی اختراع میکنیم . از این رو من چند روز پیش رفتم با عمه و اینا رو از لوازم تحریریه سر کوچه خریدم :
اینم اولین کلاژ آنیسا خانوم . مامان میبرید بعد آنیسا میچسبوند و مامان روشون طرح میکشید این هم نتیجه زحمت مادر و دختر :
اینم آنیسا خانوم متفکر :
الهی قربون دختر خلاقم برم من . دیروز با بابایی داشتیم فیلم میدیدیم دیدم ییهو اصلا طدای تو نمیاد اومدم دیدم داری از بازی های قبلیت برای خودت بازی جدید درست میکنی . این باز برا 3 سال به بالاس اما تو تمام اشکال و دقیق مینداختی تو جای خودش . اومدم دیدم صفحشو در اوردی گذاشتی زومین شکلارو رو هم چیدیییییییی دختر باهوش مامان کلی با بابا کیف کردیم :
این لگو رو هم در طی یه گردش بعد از ظهر بزات خریدم خیلی دوسش داری همش میریزیشون و پرتشون میکنی اینور اونور این چه بازییه آخه مامانی :
اینم اولین لگویی که دخترم با دستای کوچیکش مثل صندلی درست کرد بعد تمام سعیشو کرد بشینه روش و تند تند میگفت صدلی .الان داره دورخیز میکنه . عاشقتم من و بابایی واقعا افتخار میکنیم بهت باهوش مامان :
اینجا دخملم داره با خمیراش بازی میکنه و کلی کیف میکنه و میخنده "
اینم یه شب دیگه تنهایی . آنیسا دوست داره تمام اسباب بازیاشو بریزه دور و برش بعد بازی کنه :
دخترم نمیدونم از کی یاد گرفتی تا خودکار مداد میگیری دستت قبل از نوشتن باهاش هی ها میکنی بعد مینویسی فدات شم من :
اون شب که رفته بودم خونه مامان اینام ابن کلاه و تنهای تنها برات بافتیدم اینم اولین بافت مامان برا دخملی مبارکت باشه مامان :
این لباسارو خاله پگاه و خاله شقایق برات هدیه گرفتن دست گلشون درد نکنه خاله ها خیلی دوستون دارمممممممم :
این جورابرم داییسپهر و سهراب رفته بودن ماسوله برات گرفتن . دستتون درد نکنه داییای گلم کلی به پای آنیسا میاد و برا زمستونم عالیه مهربوناااا :
این کفش خوشگلم مامان پروین برات کادو گرفته امروز دستت درد نکنه بهترین مامان برای من و مامان بزرگ برای آنیسا . خیلی به پاش میاد و کلی دوسش داره :
دست همگی درد نکنهههههههههههههه . کلی دوستون داریم