و بازم سفر شمال آبان 92
وای آنیسا ببخشید مامان که من و بابا یک ماه خونه نمیشینیم شما یکم استراحت کنی . به خدا تقصیر ما نیست تا میشینیم خونه یکی از دوستامون زنگ میزنه و دعوتمون میکنه شمال اینم این ماه که عمو سهیل زنگ زد و ما خیلی ناگهانی تصیمیم گرفتیم بریم دوباره شمال تو این سفر همههههههه دوستامون باهامون بودن خیلیییییییییییییی خوش گذشت مخصوصا به دخترم که کلی تو حیاط ویلا بازی کردو از هوای خوب لذت بردددددددددددد .
مامانی فدات شه که انقدر تو خوش سفری اصلااااااااااا تو سفر اذیتم نمیکنی تو ماشینم تا برسیم به مقصد تو خوابیییییییییییییی و شبا سر ساعت وقتی همه میخوابیدن و چراغارو خاموش میکردن بدون هیچ غری میخوابیدید. همه اونجا عاشقت شده بودن میگفتن انگار نه انگار یه بچه به این کوچولویی همراهمونه میگفتن آنیسا فرشتس . منم میخندیم و سرمو میگرفتم بالا و میگفتم : میدونممممممم دخترم ماهه ماهو بهت نگاه میکردم تو هم میخندیدی . میفهمیدی دارم ازت تعریف میکنم گنج من .
هوا هم عالییییییییییییی بود ولی شب آخر یه بارون سیل گرفت توام گیر داده بودی بری بیرون تند تند میگفتی بااااااااااااااایییییییییییونمنم برا اینکه دخترم تجربه بارونش کامل شه حسابی لباس تنش کردم و بردمش با چتر زیر بارون وای فدای ذوق کردنت بشم من .
بریم سراغ عکسای شمال این آنیسا خانوم تو حیاط ویلا :
من عاشق این نگاهتم مادررررررررررررررررررر
اینجا دخترم داره سعی میکنه پرتقال بچینه . یه عالمه پرتقال خورد بچم چون از درخت میچید خوشش میومد تندتند میخورد که بازم بچینه
اینم آنیسا و عموهاشششششششش که به زور میرفت تو بغلشون چون دوست داشت همش رو زمین بدوو اینور اونور . اما عمو ها انقدر دوسش دارن که به زورم شده بغلش میکنن میچروننش
اینم آنیسا خانوم که اونجا تا میخواستیم یکم تو خونه بمونه بیرون نره براش سی دی میزاشتیممممم فکر کنم با موس دعواش شده
اینم دخترم در حال خوردن جوجه
اینجا هم تو راه برگشت کندوان که برف میبارید اساسسسسسسسی . رفتیم آش خوردیم آنیسا هم با میل یه عالمه آش خورد نوش جونت عشقم
اینجا هم مامان داشت آنیسا رو تو ماشین سرگرم میکرد که زمان براش زود بگذره و کلی با عینک مامان بازی کردیم
و در آخررررررررررررررر آنیسا خوابید تا خونهههههههههه . سرما و بارش برف و میشه از پشت پنجره ماشین دید
سفر خیلی خوبی بود وخیلی خوش گذشت مامان جون با حضور تو همه سفر ها بهمون خوش میگذره فدات شممممممممممممممممممممممم