عاشورا تاسوعا 92
قربونت برم مامان ببخشید دیر دارم این پست و میزارم چون چند وقته خیلی سرم شلوغه مامانی شما هم که ماشالله کلی شیطون شدی فدات شم همه وقتم برای تو .
امسالم محرم مثل هر سال ما همش تو خونه و در حال نذری پختن بودیم . شما امسال خیلی با مامان همکاری کردی و کلی با همه بازی کردی و اصلاااااااااااا سراغ چیزای خطرناک نمیرفتی دختر فهمیده من .
اینم از عکسای محرم آنیسا خانوم گل من که اونجا دل همرو برده بود و همه عاشق شده بودن و هی ما براش اسپند میریختیم رو ذغالای رو دیگ که خدایی نکرده چشم نخوره دختر دسته گلم . راستی مامانی برا سلامتی شما امسالم مثل پارسال شربت داد روز عاشورا ایشالله همیشه صحیح و سلامت باشی خانوممممممممممممممممممممممممممممممممم
اینجا بابایی داشت نذری هارو میچید شما هم پایین پاش با کاکاو ها بازی میکردی . عمو مهدیم از فرصت استفاده کرد زود اومد کنارت گفت سمی عکس بگیر .
اینجا آنیسا خانوم ما داره تو لپه پاک کردن کمک میکنه :
این همه لپه پاک کردم مامان خسته شدم خوببببببببببببببب
آخ فدای اون دستهای خوشگلت بشم عشق مامان
اونم عکس دست عمو کیومرث که تو شیطونی با شما شریک شده بود
اینجا دخملم لج کرده لبشو این شکلی کرده تند تندم میگه آب آب قربون قد و بالا و تیپت بشم من خوشتیپ مامان
اینم یه عکس دسته جمعی از ما و دوستامون البته شما اینجا رفته بودی خونه مامان پری اینا خوابت میومد اونجا خوابیده بودی عزیزم برای همین تو عکسمون نیستی
ایشالله هر کی هر چی تو دلشه خدا بهش بده من که فقط سلامتی تو و بابا پیمان و خانواده هامونو از خدا میخوام همین و بس . الهی آمین
به زودی میام و از پیشرفتای آنیسا مینویسم دخترم کلی تو صحبت کردن پیشرفت کرده شیرین زبون مامان