84 روزگی دخملی و هنرنمایی مامان
قربونت برم هر روز که میگذره خواستنی تر میشی . از خواب که صبح ها بیدار میشی انقدر سر حالی تا نگات میکنم میزنی زیر خنده . آخ میمیرم واسه اون لبخندات بی دندون من . همش برا مامان سخنرانی میکنی آغو آغو میکنی . ذوغ میکنی جیغ میکشی خلاصه دارم عشق میکنم باهات . امروز 1 ساعت با بابایی تنهات گذاشتم رفتم آفتاب بگیرم برنزه شم خوشتیپ شم تو به من افتخار کنی دلم یه ذره شد برات زود اومدم خونه . ببین نمیزاری خوشتیپ شم ؟
دیروز عمو پوریا بهم cd فتوشاپ داد دارم باهاش ور میرم بتونم عکسات و خوشگل کنم . خوشگل که هست خوشگلترش کنم خوردنیه مامان . حالا این 2 تا عکس و داشته باش اولین کارای مامانه ها . بعدا سعی میکنم خوشگل تر درست کنم برات . چی کار کنم هنوز بلد نیستم .
اینم عکست وقتی از حموم اومدی . میبینی چقدر بداخلاقی شیرین عسل مامان . تا وقتی تو حمومی همش میخندی .میای بیرون عصبانی میشی . فدات بشم تمیز من . بزار تابستون بشه اون استخرت که دایی سهراب و سپهر برات خریدن باد میکنم پر آبش میکنم بری اون تو کیف کنی . قول قول
وایییییییییییییی آنیسا نگاه کن اینجا عکس با حجاب ازت گرفتم . قربون اون چشای متعجبت برم که نمیدونی این مامانی با تو داره چیکار میکنه خاله قزی من .
یعنی دیگه بدجوری تو دست خوردن ماهر شدی . دستات سر اینکه کدومشون زودتره برن تو دهن خوشگلت دعواشون میشه . اینم سند :
خوب مامانی انقدر هول نزن به نوبت بخور .
اینم از خبرای این چند روزه عشقممممممممممممممممممم. دوستتتتتتتتتتتتتتتتت دارم نفس مامان