1 ماه و 29 روزگی دخملی
وای الهی قربونت برم مامان .
دختریه من دیشب با بابایی انقدر از دستت خندیدیم . ساعت 2 شب بود ما با 1000 دردسر تورو خوابوندیم و اومدیم یه کم بشینیم پیش هم حرف بزنیم . 5 دقیقه نگذشته بود دیدیم از تو اتاق صدای ملچ ملوچی میاد اومدیم بالا سرت دیدیم 2 تا دستتو کردی تو دهنت و چنان مک میزنی که نگو خواستم قورتت بدم همون موقع . تا مارو دیدی یه خنده خوشگل تحویلمون دادی و دوباره رفتی سر کار خودت . خلاصه بیدار شدی و رفت تا 2 ساعت دیگه که بخوابی شب زنده دار من
اینم عکسش :
راستی اینم عکس حموم 40 روزگیت یادم رفته بود بزارم خانومم :
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی