رفتیم شمال آذر ماه 91
وایییییییییییی چقدر بهمون خوش گذشت ایندفعه شمال با وجود تو عشق من .فردای روز دندونیست با بابا و خاله ستاره و خاله ساناز رفتیم بابلسر به سمت خونه مانی اینا دوست مامانی بابایی . انقدر دختر ماهی بودی که نگو . گذاشتی تا میخوایم بهمون خوش بگذره و یه عالمه خانوم بودی و اصلا اذیتمون نکردییییی .دوست دارم عشق من .
روز اول مانی گفت بریم یه جای دیدنی . بهشهر عباس آباد ما 8 صبح بیدار شدیم و 9 از خونه در اومدیم شما تا اونجا تو ماشین خواب بودی راهش یکم طولانی بود تا رسیدیم رفتیم اول سمت یه رستوران یه چیزی بخوریم همه حسابی گشنه بودیم شما هم سر حال تا تونستی تو رستوران شیطونی کردی :
اینم عکسای عباس آباد واقعااااااااااااااا قشنگ بودددددددددددددددددد.
از این قایقا خیلی خوشت نیومد یه کم گریه کردی ما هم زود برگشتیم .
اینجام دریا کناره دخترم با دیدن دریا انقدر ذوق زده شده بود :
5 روز شمال بودیم البته یه روزم رفتیم نور ویلای عمو مهدی اینا که کلی خوش گذشت . خیلیییییییی سفر خوبی بود کلی خوش گذروندیم با دخملمون . دوست دارممممممممممم آنیسامممممممممم