اولین یلدای آنیسامون
عزیزه دلم اولین یلدات مبارک باشه خانومم . به مناسبت اولین شب یلدات من و بابا تصمیم گرفتیم یه مهمونی کوچیک برات بگیریم . برا همین خانواده مامان و بابا و رو دعوت کردیم شب خونمون . بابایی (بابای مامان ) هم خیلی زحمت کشیدن و برای تو سفره شب یلدا هدیه اوردن . صبحش من رفتم خونشون و یه سری شو با خاله شقایقت تزیین کردیم . خلاصه خیلی شب خوبی بود و کلی به تو کوچولوی نازم خوش گذشت و هر شیطونی که دوست داشتی کردی . الهی فدات شم . اینم عکسا :
این کارترو خودم برات طراحیش کردم و بابایی چاپش کرد و دادیم اون شب به عنوان یادگاری به مهمونا :
اینم عکس موش مامان بالباس هندونه ایش البته بیشتر شبیه کفشدوزکی بود چون روش یه کفش دوزک گنده بود پشتش شبیه هندونه ببخشید دیگه مامانی :
این عکس تنقلات شب یلدامون :
آنیسا و سفره یلداش :
آنیسا و دوتا بابا بزرگای مهربونش :
آنیسا و دوتا داییا و عموش :
آنیسا سفره خلعتی خالش که اولین سال عروسیشه براش کادو اورده بودن :
ایشالله 100 شب یلدارو به دل خوش و لب خندون ببینی مامانی . خیلی دوست داریم