تقویم دخترم
ببخشید مامانی که چند وقته وبلاگت و آپ نکردم یه کم سرم شلوغه این روزا . به هر حال معذرت میخوام . چند وقته داری سعی میکنی غلت بزنی ولی هنوز نمیتونی تا نصفه به پهلو میشی بعد که نمیتونی شاکی میشی داد میزنی . قربونت برم آخه هنوز زوده این کارا برا شما . آخ که چقدر تک تک روزایی که باهات میگذرونم شیرینه و دیدن هر کار جدیدی که میکنی بهترین و زیباترین چیز تو دنیاس.
مامانی راستی دادم یکی از خاله ها برات تقویم طراحی کرد امروزم با بابایی و عمو پوریا رفتیم چاپشون کردیم . بین مامان بزرگات تقسیمشون کردیم .انقدر خوششون اومد انقدر ذوق کردن که نگو آخه همه عاشقتن .اینم عکس تقویما :
دیدی چقدر خوشگل شدن عزیزه دلم ؟
مامانی نمیدونم چرا این روزا یکم بد قلق شدی و مدام گریه میکنی اشک منو در اوردی ولی من بازم عاشقتم دوست دارم فرشته من . حتی بد قلقیاتم از هر اتفاقی تو دنیا برا من شیرین تره . آنیسا تو تمام زندگی مایی اینو همیشه بدون .حتی وقتی بزرگ شدی . خیلی بزرگ شدی همسن مامان شدی از الان مامانم بزرگتر شدی اینو بدون تو دختر منی . عشق منی . نفس منی از همه مهمتر همون کوچولوی منی همون کوچولوی دوست داشتنی که بغل من و باباش تنها تکیه گاهشه .