تولد 6 ماهگی و واکسن 6 ماهگی و ختم انعام
سلام آنیسام
ببخشید مامانی دیر به دیر وبلاگت و آپ میکنم خانومی ولی سعی میکنم همه چیزایی که اتفاق میفته یادم بمونه و برات بنویسمشون خوب اول از همه تولد 6 ماهگیت مبارک باشه فرشته کوچولوی مامان دخترم دیگه خانوم شده بزرگ شده نیم ساله شده قربونت برم من ایشالله تولد 100 سالگیت
از کارای جدیدت بگم که انقدر خوردنی و شیرین شدی که نگووووو .اصلا نمیتونم برات توصیف کنم چقدر هر روز شیرین تر از روز قبل میشی دیگه الان همش برا ما صحبت میکنی و آواز میخونی از خنده هات بگم که منتظری یه پخ بهت کنیم کلی بخندی خانومم عاشق باباتی از در که میاد تو همچین به پهنای صورت بهش میخندی و براش دست و پا میزنی که بغلت کنه که من حسودیم میشه . خدارو شکر غذاتم که شروع کردم مشکلی نیست میخوری گلم . قد و وزنتم طبیعیه ماشالله . خدا رو 10000 مرتبه شکر ایشالله همیشه سلامت باشی .
خانومی دیروز با نسرین جون ( مامان بابایی )و بابایی رفتیم برات واکسن 6 ماهگیتو زدیم من که دل نداشتم بمونم اونجا اومدم بیرون تو ماشین نشستم ولی باز تا صدای گریت اومد طاقت نیوردم و اومدم تو باور کن موقع زایمان خودم تو اتاق عمل انقدر دلشوره نداشتم تا موقع واکسنای تو . خلاصه یه کوچولو گریه کردیم ولی تا نشستیم تو ماشین شیر خوردی و خوابت برد خدا رو شکر خیلی اذیت نشدی فقط یه کم به خاطر استامینوفن بی حالی گلم . راحت شدیم رفت تا 1 سالگی این پروژه واکسن .
پنج شنبه هفته پیشم مامانی ختم انعام گرفته بود برای سال خاله سهیلا . چقدر دوست داشتم تورو ببینه . خیلی دلم براش تنگ شده . خدا بیامرزدش . مامانی سفره هم پهن کرده بود انقدر شیطونی کردی که نگوووووووووووو قربونت برم خیلی بهت خوش گذشت اینم اولین سفره بود که رفتی ایشالله قران خدا نگهدارت باشه مادریییییییییییییی .دوست دارم
اینم عکسای سفره :
ببینین دارم به مامان کمک میکنمم میو هارو خشک کنه
خوب حالا به کدوم اینا دست بزنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بزار ببینم این سیاها مزش چطوریه ؟
اونو که گرفتن بزار ببینم این زردا چه طوریه ؟