بیمارستان
امروز از هفته 40 ام 1 روز گذشت و این دخملی ما قصد اومدن نداره انگار . دیگه هر روز صبح تلفنم 30 بار زنگ میزنه و همه میپرسن :سمی نیومد این دخملت ؟
هر چی بهش میگم مامانی بسه دیگه نفسم بالا نمیاد بیا دیگهههههههههههه گوش نمیده . نمیدونم با چه زبونی بحرفم باهاش .
امروز رفتم دکتر و از نی نی نوار قلب گرفتن . آخیییی تا حالا انقدر یه دل سیر صدای قلبش و گوش نکرده بودم .خانم دکتر گفت از امروز هر روز باید بیای تا از نی نی نوار قلب بگیریم که اگه خدای نکرده صدای قلبش ضعیف شد باید سریع سزارین شی . ببین مامان اداهاتووووووو ؟ قربونت برم که از الان داری خودتو لوس میکنی .
پیمان میگه سمیرا جشن دندونی نی نیم بگیریم با به دنیا اومدنش .
خلاصه اینکه سر کارمون گذاشته این فسقلی .دیگه شبا تا صبح بیدارم . هی سفت میکنی خودتو نفسم بالا نمیاد . کشتیییییییییی مارو بیا دیگه نفسمممممممممممم .