15 ماهگی دخملی و سفر دماوند
سلام عزیزه دل مامان .ببخشید مامانت خیلی تنبله . مرسی از تمام خاله های وبلاگی آنیسا که مارو تنها نمیزارن .
از کارای جدیدت بگم برات که چقدر خانوم و ماه شدی عزیزه دلم . قشنگ بهمون ابراز احساس میکنی . بوسمون میکنی . نازمون میکنی . از ناراحتیمون ناراحت میشی دخمل فهمیده من .
تا دستمو باز میکنم هر جا باشی میدویی تو بغلم و غش میکنی از خنده فدات شم من دلم ضعف میره اونوقت برات .
جدیدا هم این شکلی پنگول نگاه میکنی تند تندم به به میخوری :
آخ قربون لم دادنت فدات شم مننننننننن .
راستی هفته پیش 4 روز با دوستامون رفتیم دماوند . خیلی خوش گذشت مخصوصا به تو دخمل خوشگلم . عشق میکردی تو هوای خوب دماوند و هم تو باغ بودی . بمیرم واسه نی نی ها که همش جدیدا آپارتمان میبینن و بس . خلاصه اینکه عشق کرده بودی . شلنگ آب و ظهرا که هوا داغ بود میدادم دستت توام که عاشق آب بازی عق میکردی فدات شم . اینم عکسای دماوندت عسلم :
اینجام شب با بچه ها رفتیم بیرون بستنی بخوریم .شما هم فالوده خیلی دوست داشتی کلی خوردی . اونم عمو سیامکته کنارت :
دیروز مغازه جلوییمون یه عالمه گل سر و کلیپس اورده بود منم رفتم کلی برات خریدم ایناهاش :
مبارکت باشه عزیزم . خیلی دوست داریم تنها دلیل زندگیمون .بوووووووس