آنیسا و 17 ماهگیش
سلام عزیزم ببخشید گل مامان انقدر درگیر مسابقه نی نی شکمو بودم که وقت نمیکردم بیام و وبلاگتو آپ کنم . راستی امروز از طرف نی نی وبلاگ ایمیل اومد که جایزه هاتو انتخاب کنم تا برات بفرستن. منم دو تا سی دی خاله ستاره مرزبان و کلیله دمنرو برات انتخاب کردم چون تو ترانه های خاله ستاررو خیلی دوست داری خانومم . مبارکت باشه عزیزه دلم مامان . اصلا جایزه مهم نبود مهم این بود که تو جزو 15 نفر اول بودی عشقم .
از این روزات بگم شیطون مامان انقدر خواستنی شدی که نگووووووووو. کلی بزرگ شدی و کارای جدید یاد گرفتی و دل مارو میبری . عاشق پارک رفتنی یه روز در میون که بابا شیفته میبرمت پارک سر کوچه کلی بازی میکنی خودتم یاد گرفتی تند تند از پله ها ی سرسره میری بالا و خودت سر میخوری پایین . به همه نی نی ها میخندی و نازشون میکنی و دسشون میگیری انقدر که تو مهربونی عزیزم . کلی کلمه جدید یاد گرفتی اما هنوزم جمله نمیگی تنبل مامانی . جمله فقط گاهی میگی بیا اینجا . بشین اینجا . باز کن
شیطونیییییییییییییییییییییییییی . خیلی شیطونی ماشالله همش باید دنبایت بدوم که خرابکاری نکنی . تا مداد دستت میوفته پدر دیوارارو در میاری و نقاشی میکشی قربونت برم من .
خبر مهم خبر مهم
آنیسا از پوشک خدافظی کرد و یاد گرفته دستشویی داره میگه . خیلی خوشحالم خیلی همکاری کردی باهام و زود زود یاد گرفتی .عاشقتم باهوش مامان راحت شدی تو این گرمای تابستون.
خبر بدم دارم آنیسا 3 روز دیگه واکسن داره . از الان عزا گرفتم . خاله ها عموها کلی برا دخملم دعا کنید اذیت نشه خواهش میکنم من هر دفعه آنیسا واکسن میزنه میمیرم و زنده میشم . خدا همه نی نی ها رو برا پدر مادرشون سالم و سلامت نگه داره . این نی نی مارم همیشه در پناه خودش حفظ کنه (بگین الهی آمین )
اینم از عکسات عشقم
یه روز با مامان بزرگ اینا رفتیم بازار شب و مامان بزرگت برات یه دمپایی گرفت . عاشق این دمپاییه و همش تا میبینیش میکنی تو پات و تند تند میگی کش کش (کفش ) اینم عکس دمپاییت و تلاش تو برا اینکه همیشه تو پات باشه
اینم دمپاییت که عاشقشی . اولین دمپایی دخترم
اینم رنگ آمیزی آبرنگ آنیسا . عاشق اینه که رو تن خودش نقاشی کنه . خونه مامانی اینا هم که خاله ها هر کاری که بخوای بکنی میزارن بکنی و من اگه بگم وای آنیسا نکن کلی منو دعبا میکنن .
آنیسا خانوم دیگه موهاش انقدر بلند شده که میشه از پشت بست من دلم براش ضعف میره وقتی موهاشو میبنده
اینم عکس دخملی با موهای بسته فداش شم
دخملی من کارای خطرناکم میکنه جدیدا عمو پورنگ که شروع میشه دخملی میره دماغشو میچسبونه به تلویزیون
اینم اولین باری که تنهایی با مامان بزرگت اینا رفتی تهران مهمونی و این همه از من دور شدی . الهی فدات شم من که مردم اما گویا به تو بد نگذشته
اینم از شر بازیای آنیسا خانوممعاشق پشه بندتی میزاری میری زیرش خاله بازی
عاشقتم عشق خوشگل ماماننننننننننننننننننننننننننننننننننن
ا