واکسن 18 ماهگی و پارک ارم
بلاخره واکسن 18 ماهگی آنیسا خانوم صبح با مامانی رفتیم زدیم . فداش بشم الهی دخمل قوی مامانشه .خانومه واکسن دستشو زد جیکش در نیومد فقط یکم تعجب کرد .ولی پاشو که زد یهکم گریه کرد و همش میگفت نه نه . بمیرم برات به خدا مامانی ببخشید فدات شم من مردم اشکای تورو دیدم اما دیگه تموم شد رفت تا 6 سالگی . راحت شدیم عزیزم . یه کوچولو تب کردی اما زودی استامینوفن دادم بهت تبتم اومد پایین خدا رو 100 هزار مرتبه شکر .اینم عکسات بعد واکسن دخملم لالا کرده :
اینم جای واکسنش من مردم برات :
اینم بعد که بیدار شد خودش رو پاش کمپرس سرد میزاره دخملم :
وای آنیسا من عاشق این عروسکه شدم این عروسکرو مامانی ( مامان مامان ) برای کادوی واکسنت برات اورد شما هم خیلی دوسش داشتی همش بغلش میکردی بوسش میکردی.البته با یه سی دی .دستت درد نکنه مامانی :
اینم آنیسا خانوم با عروسکش :
راستی دیشب رفتیم پارک ارم . شما همه بازیارو سوار شدی . یه قطار بود 4 بار سوار شدی و کلی خوش گذروندی . اومدی خونه بیهوش شدی از خستگی . اینم عکسای پارک ارم :
اینم همه بچه ها تو صف یه بازی که من جرات نکردم سوار شم خیلی وحشتناک بودددددد .
راستی اینم کادو ها ی نمایشگاه :
مامانا من این غذارو برا آنیسا درست میکنم خیلی دوست داره شما هم برا نی نی ها درست کنید این دخمل بد غذای ما از 100 تا غذا یکیشو میخوره :
این سبزیجات و با مرغ میپزم با یکم رب :
وای آنیسااااااااااااااااا عاشق این عکستم تو جای پست خونه مامی اینا انداختیم :