عشق ما آنیساعشق ما آنیسا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

♥♥آنیسا فسقلی♥♥

1 ماه و 29 روزگی دخملی

وای الهی قربونت برم مامان . دختریه من دیشب با بابایی انقدر از دستت خندیدیم . ساعت 2 شب بود ما با 1000 دردسر تورو خوابوندیم و اومدیم یه کم بشینیم پیش هم  حرف بزنیم . 5 دقیقه نگذشته بود دیدیم از تو اتاق صدای ملچ ملوچی میاد اومدیم بالا سرت دیدیم 2 تا دستتو کردی تو دهنت و چنان مک میزنی که نگو خواستم قورتت بدم همون موقع . تا مارو دیدی یه خنده خوشگل تحویلمون دادی و دوباره رفتی سر کار خودت . خلاصه بیدار شدی و رفت تا 2 ساعت دیگه که بخوابی شب زنده دار من اینم عکسش :     راستی اینم عکس حموم 40 روزگیت یادم رفته بود بزارم خانومم : ...
23 ارديبهشت 1391

1 ماه و 28 روزگی دخملی

عشقم هفته پیش با بابایی و عمه گلی رفتیم برا شما از سیسمونی شمیم تو گوهردشت 2.3 دست لباس خوشمل خریدیم . امروزم روز مادره داریم میریم خونه مامان بزرگ برای همین برا اولین بار تنتون کردیم انقدر ناز شدی که نگو . عاشق این لباس گربه ایتم : ...
22 ارديبهشت 1391

1 ماه و 27 روزگی دخملی

الان ساعت 3.44 دقیقه ی صبح . آنیسا همچنان بیداره و با چشای خوشگلش  داره به من نگاه میکنه . کلا خواب نداریم I LOVE YOU PMC وای خدا دارم میمیرم از خواب ************************************************************** مامانی هروقت این لباسرو میپوشی عین پسرا میشی  . من بهت میگم اصغر آقای منی شما . توام ذوق میکنی میخندی عشقمممممممم . منم ضعف میرم برا شما.واسه همین عکسشو گذاشتم ...
21 ارديبهشت 1391

1 ماه و 25 روزگی دخملی

الهی مامان قربونت بره انقدر خانوم شدی عسلم . 2 روزه کارای جدید یاد گرفتی دستت و مشت میکنی میکنی تو دهنت و تند تند دستت و لیس میزنی . انگار یک سال شیر نخوردی . یه ملچ ملوچی راه میندازی که نگوووووووووووو . دوست دارم قورتت بدم . تمام دستت و یقه لباستو و صورتت و آب دهنی میکنی بعدشم بغلت که میکنم میمالی به صورت من . یه کار دیگه ام یاد گرفتی عشقم وقتی میخندی آخرش یه جیغ میکشی که دلم برات ضعف میره . راستی دختری مامان برعکس همه نی نی هایی شده که مامان تا حالا دیده : 1 . وقتی بغلت  میکنیم گریه میکنی دوست داری همش رو زمین باشی و باهات بازی کنیم . 2 . عاشق قطره هاتی برا همین قطره AD رو قطره قطره میچکونم رو زبونت تا مزشو بچشی تموم میشه بازم م...
19 ارديبهشت 1391

1ماه و 14 روزگی

مامانی دیگه کم کم داری برا خودت خانمی میشی . از وقتی خندیدن یاد گرفتی دل من و بابایی و بدجوری بردی . وقتی میخندی تمام سختی هایی که تو اون روزای اول کشیدم و یادم میره . خلاصه اینکه میمیرم برا اون خنده های نصفه نیمت عشقممممممممممممممم حالا از بابایی بگم برات : انقدر عاشقته که نگو اگه بگم تمام شبم با آنیسا حرف بزن نه نمیگه . تو مهمونیا همش چشش دنبال تو مخصوصا اگه یکی بغلت کنه . 5 دقیقه میتونه دووم بیاره بعد پا میشه میگه : بابا بدید بچمو دلم براش تنگ شده . به این بهونه از دست همه میگیرتت . تمام روز داره قربون صدقت میره . خداییش فکر نمیکردم اینطوری بهت ابراز احساسات کنه فکر میکردم خجالت بکشه . ولی نهههههههههههههههه جلو همه از نوک پات قربون صدقت...
8 ارديبهشت 1391

39 روزگی آنیسا

سلام دوستای گلم . عاشقتونم مهربونا . به خدا این نی نی واسه من وقت نزاشته که یه سر بیام پای نت . انقدر بد اخلاقه همش سرم داد میزنه . دعوام میکنه بابا من تو زندگیم از هیچ کس حساب نمیبردم ولی از این دختری عین چی میترسم . تا داد میزنه خبردار وای میسم حال و روزم دیدنیه واقعا . از کمبود خواب دیگه دارم میمیرم اینم عکس 39 روزگی دختر مامان سالی یه دفعه اینطوری آرومه به خدا ...
3 ارديبهشت 1391

نی نی و باباش تو بیمارستان

وای سلااااااااااااااااام بچه ها ببخشید دیر اومدم این کوچولو نمیزاره ما آب بخوریم . حسابی سرمون گرمش شده . واییییییییییییی اگه ببینیدش . عین فرشته ها میمونه . امروز 3 روزه شد . ببخشید همه کامتنانونو دیدم ولی نمیتونم الان جواب بدم زودی میام پیشتوووووووووووون . دوستوووووووووون دارم   آنیسا و باباش تو بیمارستان       ...
27 اسفند 1390

بابایی

باباییییییی ما شما رو عین دیوونه ها دوست داریم یه کم مارو تحویل بگیر بد اخلاققققققققققققققققق جدیدا بد نگام میکنی میترسم . البته ما هم جدیدا شوره دل نازکی رو در اوردیم میدونم ولی چیکار کنم دست خودم نیست . درک کن خوببببببببببببببببببببببببببببببب خلاصه اینکههههههه مهربون باش یکم . میدونم تقصی خودمه قول میدم درست شم بزرگ شم راستی آنیسا این وبلاگو برا تو ساختم یا بابایی ؟ ...
18 اسفند 1390

بیمارستان

امروز از هفته 40 ام 1 روز گذشت و این دخملی ما قصد اومدن نداره انگار . دیگه هر روز صبح تلفنم 30 بار زنگ میزنه و همه میپرسن :سمی نیومد این دخملت ؟ هر چی بهش میگم مامانی بسه دیگه نفسم بالا نمیاد بیا دیگهههههههههههه گوش نمیده . نمیدونم با چه زبونی بحرفم باهاش . امروز رفتم دکتر و از نی نی نوار قلب گرفتن . آخیییی تا حالا انقدر یه دل سیر صدای قلبش و گوش نکرده بودم .خانم دکتر گفت از امروز هر روز باید بیای تا از نی نی نوار قلب بگیریم که اگه خدای نکرده صدای قلبش ضعیف شد باید سریع  سزارین شی . ببین مامان اداهاتووووووو ؟ قربونت برم که از الان داری خودتو لوس میکنی .  پیمان میگه سمیرا جشن دندونی نی نیم بگیریم با به دنیا اومدنش . خ...
18 اسفند 1390