اولین سفره خونه رفتن دخترم
قربون شکل ماهت برم امروز با همرفتیم سفره خونه یه جای قشنگ بود سمت جاده چالوس درست کنار رودخونه بود . دایی و دختر دایی بابایی تازه از کیش اومدن بابایی میخواست اونا رو ببره یه دوری بزنن ما هم رفتیم .مامانی ( مامان بابایی ) هم با ما بود . خیلی خوش گذشت . توام دخمل خیلی خوبی بودی و اصلا ما رو اذیت نکردی . تمام مدت داشتی با تعجب اطراف و نگاه میکردی . اینم عکسای امروز : از سمت راست : دایی امیر . مامانی . عسل . من و تو بابایی رو نیگا چقدر بد اخلاقه . هی میخندید بهش گفتم جدی باش یه عکس خوشگل بگیرم این شکلی شد مامانی : بعدش رفتیم عظیمیه با هم جیگر خوردیم . موقع برگشت شما خیلی بی قراری میکردی آخه مامانی شما فقط دوست داری تو ماشین...
نویسنده :
سمیرا
2:28