عشق ما آنیساعشق ما آنیسا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

♥♥آنیسا فسقلی♥♥

100 روزگی دخملی

آرام چشمهایت را روی هم بگذار. من بیدار میمانم وکابوسها را یکی یکی از اتاقت دور خواهم کرد... فقط سعی کن یک شب خواب آرزوهایت را ببینی   عشقمممممممممممم امروز 100 روزه شدی . روزای زندگیت 3 رقمی شد . مرسی که با منی . مرسی که برای منی . مرسی که با وجودت انقدر احساس خوشبختی میکنم . مرسی که تمام آرامش و دلخوشی منی .دوست دارم . خدایا شکرت به خاطر این 100 روز زیبای زندگیم. بزار از کارات بگم عسلم . جدیدا انقدر صداهای خوشگل از خودت در میاری که نگو عاشق اینی که باهات حرف بزنم و تو شروع کنی برای مامان آغو آغو کردن گل من .عاشق صدای قشنگتم مامانی . انگار داری دردل میکنی . وقتی بغلت میکنم سر کوچولو تو محکم فشار میدی تو بغلم انگار میخوای قایم...
5 تير 1391

رعد و برق و آنیسا

واییییییییییییییییییییییی خدایا مامان دیشب بنده سکته ناقص کردم به خدا ساعت 2 نصفه شب بود و شما تو اتاق تو تختت تو خواب ناز بودی و منم از فرصت استفاده کرده بودم و داشتم نت گردی میکردم تو نی نی سایت که ییهووووووووو یه صدایییییییییییییی بلند بلند بلند اومد خونه و همه شیشه ها لرزید یعنی از ترس تمام بدنم میلرزید بلافاصله هم برق رفت . شما هم با چنان شدتی شروع کردی جیغ زدن که نگووووووووو خونه ام تاریک تاریک بود من فقط میگفتم پیماننننن آنیسااااااااااااااااااااااااااا . بابایی میخورد به در و دیوار تا تونست برسه بهت و بغلت کنه وقتی فندک و روشن کرد تو هنوز داشتی جیغ میزدی و انقدرررررررررررررر ترسیده بودی که نگووووو از چشای قشنگت ترس میباری...
1 تير 1391

فسقلی پربازدیدترین

قربونت برم مامانییییییییییییی امروز وبلاگ تو دومین وبلاگ پر بازدید تو کل وبلاگها بودی . انقدر ذوق کردم که نگووووووووووو . مرسی از همه خاله ها ی مهربون که میاین وبلاگ آنیسای من . آنیسا همتون و دوست داره . بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووس اینم سند : الهی قربونت برم من عزیزه دلم جدیدا تا دستت و میگیریم سرت و میاری بالا تا بشینی میخوام قورتت بدم انقدر ذوق میکنی که نگو . وای انقدر قیافت خواستنی میشه میخوام بخورمت . آخه تو کی بزرگ میشی من یه کم بچرونمت ؟    وقتی ما داریم غذا میخوریم تند تند دست و پا تو تکون میدی و به غذای ما نیگا میکنی بعد با زبون کوچولوت هی میکشی دور لبت . الهی قربونت برم من شکموی من .دوست دارم بخ...
1 تير 1391

آهنگ فرزاد فرزین

مامانی عاشق آهنگ ( دوریت ) فرزاد فرزین آنیسای من . همش با بابایی تو ماشین این آهنگرو گوش میدن . واسه همین گذاشتمش اینجا دوست داریم
30 خرداد 1391

وقتی آنیسا پسمل میشود

آخه مامان قربونت بره این لباسا پسرونس چرا پوشیدی عین پسمله شدی عزیزه دلم میخوام قورتت بدم نانازم ما اینجا از حموم اومدیم حسابیم سیریم لباس پسرونه هامونم پوشیدیم رفتیم تو تختمون بخوابیم این محمدرضا (اسکندر )نمیزاره  : بعدش رفت دوستاشم اورد با ما بازی کنن : بعد ما گفتیم بابا پاشید برید ما خوابمون میاد دست از سر ما بردارید رومون و کشیدیم تا بخوابیم : که یهو خوابمون برد ببین چه خوشگل خوابیدیم : راستی چند وقته یکی از جشمای ما اوف شده هی ازش آب میاد مامان میخواد مارو ببره دکتر.  ببین...... اگه گفتی کودوم چشمه ؟  : بعدشم ما عاشق این عروسکه ایم مامان بزرگ پروینمون برامون گرفته همش تو تخت باهاش صحبت میکن...
28 خرداد 1391

اولین برنده شدن دخملی

دخمل من تو مسابقه نی نی و شکلک برنده شد هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااا مرسی از همتون که بهش رای دادین دوستای گلم آنیسا برا همتون بوس میفرستهه مبارکت باشه عزیزه دلم اولین برنده شدنت و تو زندگی .بابابزرگت میگه ایشالله دختر شایسته میشی دوست دارم دوست دارم دوست دارم ایشالله تو زندگیت همیشه موفق باشی و تو بازی زندگی همیشه برنده عشقم اینم نتیجه مسابقه : http://noruz1391.niniweblog.com/post872.php دخترم با اقتدار اول شد   ...
28 خرداد 1391

تولد 3 ماهگی عشقم

تولد سه ماهگیت مبارک عشقم باورم نمیشه عسلم امروز تولد 3 ماهگی تو . یعنی 90 روز از وقتی که تورو گذاشتن تو بغلم گذشت .وای آنیسا این 90 روز باهات زندگی کردم . هر روز از روز قبل بیشتر دوست دارم و بیشتر عاشقتم نفسم . دوست داشتم میتونستم بوی تنت و بریزم تو یه شیشه و همیشه با خودم داشته باشم . مامان دلم برای همه این روزات تنگ میشه .دلم برای خندیدنات بی دندون من تنگ میشه . دلم برای وقتی که یه دفعه صدای بلند میاد دستات و از هم باز میکنی و یه دفعه میزنی زیر گریه و من بدو بغلت میکن و در گوشت 100 بار میگم : ببخشید مامانی معذرت میخوام تا تو آروم شی تنگ میشه . واییییییییییییییییی عین دیوونه ها دوست دارم .نمیخوام یه لحظه ام ازت دور باشم وقت...
23 خرداد 1391

وقتی تو منو میکشی

مامانی جدیدا خیلییییییییییییییییییییییییییییییی بد اخلاق شدی . همش گریه میکنی . شروع به گریه ام میکنی دیگه ساکت نمیشی یه دم جیغ میزنی . آخه یه کم با من مهربون باش . چرا انقدر بداخلاق شدی خانومم ؟ الان تازه خوابت برد بعد از 4 ساعت بد قلقی .کشتی منو آخه دخملم انقدر بداخلاق . ولی با همه این حرفا من بازم عاشقتم و تمام ناز کردنات و لوس کردنات و با جون و دل میخرم . فقط یه کم کمتر گریه کن به خدا به خاطر خودم نمیگم به خاطر اون جشای خوشگلت میگم که وقتی پر اشک میشه قلبم درد میگیره . دوست دارم خانوم بداخلاقه من . تو هی سر من داد بزن فکر کن من خسته میشم  .تو خواب ببینی عشق خستگی نداره اصلا هرچی بیشتر اذیت کنی بیشتر عاشقت میشم . حالا تو هی م...
21 خرداد 1391

رفتیم با هم تهران

قربونت امروز با بابایی صبح که از خواب پاشدیم رفتیم تهران خرید .شما تا آزادی خواب بودی بعد بیدار شدی یه کم شیر خوردی بازم خوابیدی . رفتیم برا بابا یه پیرهن خریدیم بعدش با بابایی رفتیم سمت خیابون بهار یه دوری بزنیم آخه نزدیک اونجا بودیم . یه چند تا چیز برات خریدم که خیلی دوسشون دارم برا همین عکسشون و میزارم برات عشقم . این اولی رو از همه بیشتر دوسش دارم یه کتاب بود توش همه چیزایی که در مورد تو بود جا داشت بنویسم بعدا بزرگ شدی میدم بهت . دوست دارم عروسی که کردی . سر عروسیت بهت کادو بدم .خنده داره ؟ من تو 3 ماهگی تو دارم به چه چیزایی فکر میکنم  تو این کتابه خیلی چیزا داره که همش درباره تو . اینم صفحه اولش : اینم عروسکته اسم...
20 خرداد 1391